عشق......

میخواستم از عشق بنویسم

از حس خوب عاشق شدن

از طعم شیرین دلدادگی

از تپیدن های عاشقانه قلب

از تبسم شیرین مانده بر چهره ی عشاق

ولی نگذاشتند !

گفتند ننویس جرم است

مجازات دارد دروغگویی !

محکوم میشوی بیچاره ...

اینجا همه عشاق تحت تعقیب اند

اینجا اگر عاشق شوی مجنون صدایت میکنند

اگر دلت را تقدیم کنی با سو ظن نگاهت میکنند

اگر قلبی به قرمزیه عشق بکشی تیری از میانش میگذرانند

و آنقدر گفتند و شنیدم که حالا به خوبی فهمیده ام

اینجا نباید عاشق شد ... نباید دل سپرد ...

نباید از لیلی و مجنون چیزی نوشت و نباید به دروغ لب گشود !

اینجا باید صادق بود ...

و صداقت یعنی عشق هم مثل شیرین ِ فرهاد فقط یک افسانه است .....



نظرات شما عزیزان:

pj
ساعت16:24---19 تير 1393
قشنگ بود .

فرهاد
ساعت11:32---17 تير 1393
عجب وفایی داره این دلتنگی !

تنهاش که میذاری میری تو جمع و کلی می گی و می خندی

بعد که از همه جدا شدی از کنج تاریکی میاد بیرون

وایمیسته بغل دستت و دست گرمشو میذاره رو شونت

برمیگرده در گوشت میگه : خوبی رفیق ؟ بازم خودمم و خودت


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:, | 13:43 | نویسنده : rosha |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.