شيطان در عيد غدير فرياد كشيد .:
يكى از جاهايى كه شيطان فرياد كشيد، فرزندان خود را جمع كرد و
درد دل خود را براى آنان باز گفت و راه چاره اى خواست ، روز عيد غدير بود.
كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم على بن ابى طالب را خليفه بعد از خود آن گاه
خواند.
جابر از امام محمد باقر عليه السلام نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:
زمانى كه رسول اكرم صلى الله عليه و
آله وسلم در عيد غدير خم دست على را گرفت ، بلند كرد و به مردم معرفى نمود و جانشين بعد از خود قرارش داد. شيطان در ميان لشكريان خود
نعره اى كشيد كه تمام لشكريان و اولاد او در هر كجا بودند اطراف او فرود آمدند و
گفتند: اى مولاى ما!
چه مصيبتى به تو رسيده اين قدر ناراحتى ؟
ما تا به حال فريادى
. از اين وحشتناك تر از تو نشنيده بوديم !
شيطان به آنها گفت : اين پيغمبر امروز
كارى را انجام داد كه اگر به آخر رسد و عملى شود كسى تا روز قيامت ،
خدا را معصيت و
نافرمانى نمى كند - همه به سوى دين و تقوا و - خداشناسى ، ولايت و امامت پيش مى
روند، از راه رستگارى قدم فراتر نمى گذارند - گفتند: اى بزرگ ما! ناراحتى به خود
راه مده ، ماءيوس
مباش ، تو كسى هستى كه آدم را از بهشت بيرون كردى ، او را بدبخت
نمودى ، براى اين امر مهم هم ، در آينده فكرى خواهى كرد - در همين موقع منافقين كه
در جمعيت بودند،
گفتند
: اين مرد از روى هوا و هوس حرف مى زند، نه اين كه دستور
خداوند باشد!
آن دو نفر (ابوبكر و عمر) به هم گفتند:
او (حضرت رسول صلى الله عليه و آله وسلم ) ديوانه شده
كه چنين كارى را انجام داد. آيا نمى بينيد چگونه
چشمان او در كاسه سرش دور مى زند مى چرخد. سپس شيطان رو به طرف داران خود كرد و گفت
: آيا مى دانيد من در گذشته با آدم در آويختم و او را از بهشت بيرون كردم ؟ آنها
گفتند: چرا؟
شيطان گفت : آدم عهدى با خدا بسته بود فراموش كرد و نقض نمود، ولى
به خدا كافر نشد و
او را پرستش مى كرد.
اين قوم و جمعيت (از جمله ابوبكر و عمر
( عهدى كه با خدا بسته
بودند شكستند و به خدا و رسولش كافر شدند.
پس از آن كه حضرت
رسول صلى الله عليه و آله وسلم رحلت نمود، مردم در سقيفه بنى ساعده اجتماع كردند و
حق را از على گرفتند، ابوبكر را روى كار آوردند. شيطان تاجى بر سر گذاشت ، لباس كبر
و بزرگى پوشيد، منبرى اختيار كرد و بالاى آن رفت و جميع لشكريان خود را از سواره
نظام و پياده دور خود جمع كرد. به آنها گفت : شادى كنيد، مجلس ساز و آواز برپا سازيد، خوشحالى نماييد –
چون با اين كلماتى كه منافقين مى گويند و به آن حضرت توهين
مى كنند - ديگر كسى خدا را اطاعت و عبادت نمى كند
تا وقتى امام زمان آنها
بيايد و مردم را
به راه مستقيم برگرداند.
جابر مى گويد: بعد، امام باقر عليه السلام اين آيه را
تلاوت فرمودند:
و لقد صدق عليهم ابليس ظنه فاتبعوه الا فريقا من المومنين
((شيطان ظن و گمان باطل
خود را به عنوان صدق و حقيقت در نظر مردم جلوه داد مردم او را اطاعت
نمودند، مگر
عده اى از مؤمنان كه او را اطاعت نكردند
تاويل آيه چنين است :
وقتى منافقان در غدير
خم گفته بودند: آن حضرت از روى هوى حرف مى زند، ابليس گمان كرده بود كه بعد از رحلت
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مردم امامت را رها خواهند كرد. ظن ابليس به
حقيت تبديل شد و همه امامت را رها كردند مگر چند نفر
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: